میشل پورتر یک چهره شناخته شده در عرصه استراتژی شرکتی و رقابت اقتصادی، و بنیانگذار موسسه استراتژی و رقابت پذیری در مدرسه بازرگانی هاروارد اس نظریه لوزی

 | تاریخ ارسال: 1397/6/7 | 
نظریه لوزی چیست؟

نظریه لوزی یا آنچه که با عنوان نظریه لوزی پورتر شناخته می شود، به الگوی میشل پورتر درباره منافع (مزایای) ملی اشاره دارد. در حقیقت، این نظریه به بررسی مزیت های رقابتی که کشورها در عرصه جهانی از آنها برخوردار هستند و این برخورداری به واسطه برخی مولفه‌های خاص است می پردازد. این نظریه به عنوان یک نظریه ی اقتصادی پیشگیرانه (proactive economic theory) شناخته شده است تا یک نظریه معمول در مورد محاسبه مزیت های نسبی کشورها. پورتر بر این باور است که کشورها علاو بر برخی از مزیت های ذاتی که به واسطه موقعیت جغرافیایی، جمعیت انسانی و منابعی که در اختیار دارند، باید به مزیت های که در چارچوب نظریه لوزی قابل توجیه و تبین است توجه داشته باشند. در واقع، این مزیت های رقابتی هستند که جایگاه و وزن سیاسی – اقتصادی و اهمیت آنها را در جهان امروز تعیین می کند. در این رابطه، دولت ها میتواند به عنوان کاتالیزور نقش بسیار مهم و موثری در استفاده هر چه بهتر از این مزیت های رقابتی داشته باشند.

مدل مفهومی نظریه لوزی

 چهار متغییر وابسته در چهار نقطه لوزی که پورتر از آنها به عنوان چهار عامل حیاتی در سنجش میزان مزیت رقابتی اقتصاد ملی نام می‌برد می‌تواند بواسطه وجود سیستم حکمرانی کارآمد و تا حدودی دخیل بودن عامل شانس به پیشرفت همه جانبه کشورها کمک کند. 
از مهمترین مزیت های رقابتی که می توان به آنها بر اساس نظریه لوزی اشاره کرد میتوان به : صنعت فن آوری پیشرفته، نیروی کار ماهر و حمایت دولت از حوزه اقتصادی اشاره کرد.

چرا وجه تسمیه‌ای لوزی؟

در حقیقت نام گذاری این نظریه به نام نظریه لوزی به این دلیل بوده که چهار متغییر وابسطه در شکل چهار ضلع لوزی به عنوان چهار عامل مزیت نسبی اقتصاد ملی[۱] بسیار حائز اهمیت هستند. این چهار عامل شامل:
* استراتژی،
* ساختار و رقابت،
* صنایع حمایتی و مرتبط،
* شرایط تقاضا و شرایط عاملی است.
یکی از نمونه‌های بارز نظریه لوزی در عرصه عمل، کشور ژاپن است که با بهره گرفتن از نیروی کار متخصص، تعداد زیاد مهندسان و متخصصان در حوزه های مختلف و صنعت پیشرفته توانسته به مراتب بسیار بیشتری از پتانسیل و ظرفیت های ذاتی کشور (منابع طبیعی، موقعیت جغرافیایی و ...) به تولید دانش و رقابت در عرصه جهانی بپردازد.

به باور پورتر ۵ نیروی محرکه که تداوم و استمرار مزیت رقابتی اقتصاد را به دنبال دارند به این قرار است:
 
۱. رقابت در حوزه صنعت؛
۲. پتانسیل ورودکنندگان جدید به حوزه صنعت؛
۳. میزان توان و قدرت نیروهای عرضه‌کننده؛
۴. میزان توان و قدرت متقاضیان؛
۵. تهدید محصولات جایگزین و رقیب
وجود این پنج نیروی محرکه سبب می‌شود که کشورها در رقابت شدید با یکدیگر همیشه در تلاش باشند که فاصله موجود رقابتی را حفظ و در صورت توان افزایش دهند. پورتر معتقد استکه ظرفیت‌ها و منابع موجود در هر کشور به واسطه موقعیت جغرافیایی و سایر عوامل دیگر نمی‌تواند به اندازه این مزیت‌های رقابتی در پیشرفت و توسعه کشورها نقش داشته باشد. در حقیقت، عامل اصلی برتری کشورهای توسعه یافته تاکید بر همین مزیت‌های رقابتی است.

مولفه‌های سیستم در حوزه آموزش: مولفه های کلیدی در ایده لوزی یادگیری به شرح زیر است:

نظریه یادگیری[۲] (T)، برنامه درسی[۳] (C)، دستورالعمل[۴] (I)، یادگیری حرفه‌ای[۵] (P)، ارزشیابی[۶] (A) و اکوسیستم تدریس[۷] - یادگیری (S). هیچکدام از این اجزاء نباید به صورت جداگانه، باید به صورت یک کُل، مورد بررسی قرار گیرند.
اکوسیستم تدریس - یادگیری در حقیقت به تعامل دو سویه مدرسان و فراگیران در حیطه کلاس درس، مدرسه و محیط آموزشی، محیط آموزشی در سطح ناحیه، منطقه، استان و کشور و در تعامل با یکدیگر اشاره دارد که باید فرآیند یادگیری در این چارچوب مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد. در همین ارتباط، برون‌فن‌بِنِر[۸] (۱۹۹۴)، اکوسیستم آموزشی را به میکرواکوسیستم (کلاس درس)، مزواکوسیستم‌ها (کلاس‌های درس و محیط مدارس در تعامل با یکدیگر)، اگزوسیستم‌ها (سیاست‌ها و حمایت‌های بیرونی و ناحیه‌ای)، ماکروسیستم‌ها (جوامع پیرامونی محیط‌های آموزشی از قبیل آموزش سطح استانی و ملی و سیاست‌های اجتماعی) و کرونوسیستم‌ها (تکامل چهار سیستم دیگر در گذر زمان) را در نظریه سیستم اکولوژیکی خود مطرح می‌کند.  

[۱] national comparative economic advantage
[۲] Theory of Learning
[۳]  Curriculum
[۴]  instruction
[۵] professional learning
[۶]  assessment
[۷] Teaching learning ecosystem
[۸] Bronfenbrenner


دفعات مشاهده: 4129 بار   |   دفعات چاپ: 151 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر

یادگیری مادم‌العمر یک فرآیند در حال انجام، داوطلبانه و خود انگیزانه در کسب دانش جهت تامین منافع شخصی یا حرفه‌ای است. یادگیری مداوم،تحت عنا یادگیری مادام‌العمر: سیستم O-CIL

 | تاریخ ارسال: 1397/7/21 | 
یادگیری مادام‌العمر (Life-long Learning) یک فرآیند در حال انجام، داوطلبانه و خود انگیزانه در کسب دانش جهت تامین منافع شخصی یا حرفه‌ای است. یادگیری مداوم،تحت عناوین دیگری مانند:«یادگیری دردوران زندگی یادگیری مادام العمر، یادگیری مستمر هم آمده است. ،یادگیری مداوم، دارای کلیتی است که همه سطوح و مراحل سنی را در برمی گیرد و در پی آن است تا محیط های یادگیری خارج از مدرسه را با محیط یادگیری درون مدرسه ارتباط دهد و مرزهای تصنعی یادگیری را از بین ببرد. یادگیری مداوم بیانگر آن است که هر محیطی، بالقوه یک محیط یادگیری است و در نتیجه مدرسه دیگر جایگاه منحصر تعلیم و تربیت نیست. آموزش مداوم دارای جامعیتی است که کلیه اجزا و عناصر آموزشی و پرورشی را در برمی گیرد. این نوع آموزش، نظام آموزشی خاصی نیست، بلکه بستری است که هر طرح آموزشی جامع بر مبنای آن ایجاد می شود ، لذا باید زمینه ساز پیشرفت و توسعه هر یک از اجزای تشکیل دهنده نظام تربیتی باشد.
مدل یادگیری مادام‌العمر چهار رکن اصلی دارد:
1. خودآگاهی یا همان شناخت فردی
2. داشتن طرح یا الگوی برای یادگیری (خود مدیریتی)
3. درک و فهم چگونه یادگرفتن
4. ارزیابی یادگیری (خود نظارتی)
با توجه به تعریف یادگیری مادام‌العمر و ارکان اصلی آن، در دنیای فوق پیچیده امروز، لزوم کسب آگاهی و تعامل و تطبیق‌پذیری با محیط و سیر شتابان تحولات، سبب شده که یادگیری و رویکردهای نوین به این حوزه از اهمیت بسیار بالای برخوردار باشد. برای تعامل با روندهای نوین و برق‌آسای دنیا اطلاعات و داده‌ها روش‌های مختلفی عرضه شده که یکی از آنها O-CIL یا یادگیری تعاملی و مشارکتی فرصت‌طلبانه (جویانه) است. 
با توجه به تعریف یادگیری مادام‌العمر و ارکان اصلی آن، در دنیای فوق پیچیده امروز، لزوم کسب آگاهی و تعامل و تطبیق‌پذیری با محیط و سیر شتابان تحولات، سبب شده که یادگیری و رویکردهای نوین به این حوزه از اهمیت بسیار بالای برخوردار باشد. برای تعامل با روندهای نوین و برق‌آسای دنیا اطلاعات و داده‌ها روش‌های مختلفی عرضه شده که یکی از آنها O-CIL یا یادگیری تعاملی و مشارکتی فرصت‌طلبانه (جویانه) است.
سیستم یادگیری مادالعمرO-CIL[1]
در جهان پیشرو، سیستم‌های فنی لازم است تا با گذر زمان تحول یابند. چون این سیستم‌ها در محیطی قرار دارند که به صورت مداوم در حال تغییر و تحول است. در نتیجه، لازم است این سیستم‌ها به طور مداوم تغییرات بوجود آمده را رصد و به نسبت آنها بتوانند خود را با انها طبیق دهند. برای تحقق این مهم، لازم است که مکانیسم‌های یادگیری مادالعمر را در این سیستم‌ها پیاده کرد. در میان سایر مکانسیم‌ها، این نوع از یادگیری شامل تکنیک‌های یادگیری فعال است. برای مثال، داده‌ها، اطلاعات و دانش را از سایر سیستم‌ها، انسان‌ها و اینترنت جمع‌آوری می‌کند. این سیستم یادگیری شامل گروه بزرگ، باز و ناهمگونی از انسان‌ها، وسایل و غیر است.
در حقیقت، ما شاهد ورود به فازی کاملا متفاوت از تعامل انسان و کامپیوتر خواهیم بود.

در دنیای اطلاعاتی بشدت پیچیده و گسترده امروز، نیاز است که سیستم‌های هوشمند خود سامانده بوده و بتوانند با محیط و الگوهای جدید و پیچیده‌ای که هر روز در زمینه اطلاعات ظهور می‌کند، هماهنگ شود. بنابراین، ما به سیستم‌های نیاز داریم که بتوانند برای کار در محیط‌های بشدت در حال تحول و دگرگونی سازگار باشند. در واقع، ما باید از وضعیت کنونی خارج و به سطحی از پیشرفت دست پیدا کنیم که در آن سیستم‌ها بتوانند از استقلال عمل قابل توجهی برخوردار باشند. بذین منظور لازم است که:
1. این سیستم‌ها بتواند اطلاعات خود را ارزیابی و تشخیص دهند که این اطلاعات در چه مواقعی بکار می‌آید و یا اینکه نمی‌آید؛
2. بتوانند راحت و آزادانه به منابع دیگر اطلاعاتی وصل شده و تشخیص دهند که چه اطلاعاتی را از کدام منبع می‌توانند کسب کنند؛
3. بتوانند همزمان میزان کیفیت، اهمیت و مفید بودن اطلاعات را در موقعیت‌های مختلف تشخیص دهند؛
4. بتوانند از مکانیسم‌های یادگیری مختلف برای تقویت و ارتقا منبع اطلاعاتی خود استفاده کنند
این سیستم‌های نوین و فوق هوشمند قادر خواهند بود تا اطلاعات را بسته به موضوع، هدف و کارآمدی آن دسته‌بندی کرده و در صورت عدم کارایی آنها را ذخیره، حذف و یا به صورت موقتی نگهدارند.
*  فرصت‌طلبی یا جویی در سیستم‌های هوشمند نوین بدین معناست که این سیستمها از تمام انواع اطلاعات و داده‌ها، حتی اگر بسیار پراکنده و شبه افکنانه نیز باشند، استفاده می‌کنند.
*  مشارکتی بودن روند بدین معناست که بسیاری از انسان‌ها و سیستم‌های هوشند در تعامل با مسائل و شرایط خاص به صورت هماهنگ و مشورتی کار می‌کنند. چون به تنهایی قادر به رفع آنها نیستند.
*  تعاملی است یعنی که جریانی از اطلاعات و دانش وجود دارد که یک سوی نیست و به صورت متقابل بین انسان و سیستم در جریان است.
یکی از مهمترین تمهیداتی که برای تحقق این امر اندیشیده شود واکاوی داده‌ها است. در واقع واکاوی داده‌ای (Data Mining) یک فرآیند چند مرحله‌ای در سازماندهی و انسجام اطلاعاتی است. همانطور که در شکل زیر نیز مشخص شده است، تجربه مهمترین و در عین حال عینی‌ترین مرحله واکاوی داده‌ای است. بطور خلاصه این هرم بدین معناست که انجام یک پیش فرآیند جهت تفکیک داده‌ها، سپس، از این روند دانش، به کمک طبقه‌بندی یا مدل‌های رگرسیون استخراج می‌شود. در مرحله بعد با تحلیل دانش استخراج شده و بررسی آن به درک و فهم عمیقی دست پیدا خواهیم کرد و در نهایت، با بررسی و محاسباتی چند در مورد فرآیند انجام شده، میزان تکرارپذیری و ... می‌توان به نحوی به عینیت یا یقین در دانش و فرآیند مذکور دست پیدا کرد و این همان مرحله تجربه است.
 







سیستم هوشمند باید به نحوی طرحی شود که داده‌ها، اطلاعات و دانش را مجموعه‌ای منفرد از متغییرها فرض کند. متغییر در اینجا به معنای نامحتمل بودن، غیرقابل اعتماد و اتکا بودن و غیردقیق و مبهم است.

[1] Opportunistic Collaborative Interactive Learning

دفعات مشاهده: 5507 بار   |   دفعات چاپ: 247 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر